Saturday, December 4, 2010

آتش زبانه میکشد

جنگل های شمال ایران در آتش میسوزد. در اخبار خوندم که ازاستان گلستان به جنگل های استان مازندران هم کشیده شده. امیدوارم هر چه زودتر این آتش سوزی مهار بشه اما اون درخت ها دیگه هیچگاه بر نمیگرده. هیواناتی که در این آتش سوزی از بین میروند هم به سختی جایگزین خواهند شد و یا شاید هم برای همیشه از بین میروند. یک سری هم به روستاها پناه می برند. امیدوارم مردم بهشون پناه و غذا بدهند و گرفتار ترس و خشم مردم نشوند.

جالب اینه که در همین هال شمال اسرائیل هم در هال سوختن هستش  و کمک های منتقه ای برای خاموش کردن آتش در جریان هستش اما هیچ کس، تکرار میکنم هیچ کس یک ستل آب هم به ما کمک نکرده. ما همیشه تنها ایستاده ایم. همیشه تنها ... چرا ؟ آیا این ارزشی قابل دفاع هستش ؟ یا تاوان یک رشته از کارها و افکار خودمون هستش ؟؟؟ این تنهایی ما تنها مربوت به جریان هسته ای هم نیستش و از سال های سال پیش به این سو ادامه داشته. ما همیشه در داشتن متهد های منتقه ای تنبل بودیم و اونهایی هم که با ما بودند در شرایط سخت در کنارمون نبودند

به امید ایرانی آباد و آزاد

آنهائی که رفته اند . . . آنهائی که مانده اند

سخنی در باره ی زندگی. این گفتار از قانون تک هرفی پیروی نمیکند و با پست الکترونیک به دست من رسیده است. نویسنده گمنام می باشد و خاندن این نوشته را به شما پیشنهاد میکنم : 
"آنهايي که (از ايران) رفته اند ايميلشان را در حسرت نامه از آنهايي که مانده اند باز مي کنند و از اين که هيچ نامه اي ندارند کلافه مي شوند.
آنهايي که (در ايران) مانده اند هر روزنهيک روز در ميان ايميلشان را چک مي کنند و از اين که نامه اي از آنهايي که رفته اند ندارند کفرشان در مي آيد.
آنهايي که رفته اند همانطور که دارند يک غذاي سردستي درست مي کنند تا تنهايي بخورند فکر مي کنند آنهايي که مانده اند الان دارند دور هم قورمه سبزي با برنج زعفراني مي خورند و جمعشان جمع است و مي گويند و مي خندند.
آنهايي که مانده اند همان طور که دارند يک غذاي سردستي درست مي کنند فکر مي کنند آنهايي که رفته اند الان دارند با دوستان جديدشان گل مي گويند و گل مي­شنوند و از ان غذاهايي مي خورند که توي کتاب هاي آشپزي عکسش هست.
آنهايي که رفته اند فکر مي کنند آنهايي که مانده اند همه اش با هم بيرونند. کافي شاپ، لواسان، بام تهران و درکه مي روند .خريد مي روندبا هم کيف دنيا را مي­کنند و آنها را که آن گوشۀ دنيا تک افتاده اند فراموش کرده اند.
آنهايي که مانده اند فکر مي کنند آنهايي که رفته اند همه اش بار و ديسکو مي روند و خيلي بهشان خوش مي گذرد و آنها را که توي اين جهنم گير افتاده اند فراموش کرده اند.
آنهايي که رفته اند مي فهمند که هيچ کدام از ان مشروب ها باب طبعشان نيست و دلشان مي خواهد يک چاي دم کردۀ حسابي بخورند.
آنهايي که مانده اند دلشان ميخواهد بروند يکبار هم که شده بروند يک مغازه اي که از سر تا تهش مشروب باشد که بتوانند هر چيزي را مي خواهند انتخاب کنند.
آنهايي که رفته اند همانطور که توي صف ادارۀ پليس براي کارت اقامتشان ايستاده اند و مي بينند که پليس با باتوم خارجي ها را هل مي دهد فکر مي کنند که آن جهنمي که تويش بودند حداقل کشور خودشان بود.
آنهايي که مانده اند همانطور که گشت ارشاد با باتوم دخترها را سوار ماشين مي کنند فکر مي کنند که آنهايي که رفته اند الان مثل آدم هاي محترم مي روند به يک ادارۀ مرتب و کارت اقامتشان را تحويل مي گيرند.
آنهايي که مانده اند فکر مي کنند آنهايي که رفته اند حق ندارند هيچ اظهار نظري در هيچ موردي بکنند چون دارند انور حال مي کنند و فوراً يک قلم برمي دارند و اسم انوري ها را خط مي زنند.
آنهايي که رفته اند هي با شوق بيانيه ها را امضا مي کنند و مي خواهند خودشان را به جريان سياسي کشوري که تويش نيستند بچسبانند.
آنهايي که مانده اند در حسرت بي.بي.سي. و صداي آمريکا بدون پارازيت کلافه مي شوند و دائم پشت ديش هستند.
آنهايي که رفته اند پاي اينترنت، دنبال شبکه 3 و فوتبال با گزارش عادل يا سريال هاي ايراني و اخبارهايي با کلام پارسي و ايراني هستند.
آنهايي که مانده اند مي خواهند بروند.
آنهايي که رفته اند مي خواهند برگردند.
  آنهايي که مانده اند از آن طرف مدينه فاضله مي سازند.
آنهايي که رفته اند به کشورشان با حسرت فکر مي کنند.
اما هم آنهايي که رفته اند و هم آنهايي که مانده اند در يک چيز مشترکند:
آنهايي که رفته اند احساس تنهايي مي کنند. آنهايي که مانده اند هم احساس تنهايي مي کنند.
بايد زندگي کردن را بياموزيم اين چندان به ماندن و رفتن ربطي ندارد ."

Wednesday, November 24, 2010

دختر طلایی ایران بر بام آسیا

هنگامی که دخترهای ایرانی در مسابقات جهانی پیروز میشوند من در پوست خود نمیگنجم. هزارها باید و نباید که برای همه ی ما در ایران وجود دارد، اما دخترها به تور کلی زیر فشار بی اندازه بیشتری هستند. اونها باید همه چیز خود رو کنترل کنند و به همه ی اهساسات و قریزه های خود افسار بزنند تا به انتزارات جامعه ی خود رو برآورده کنند. این به نزر من به هیچ رویی درست نیست و سبب خیلی از ناهنجاری ها میشه و ... اما اینکه با تمام این مهدودیت ها دختران ایرانی از نردبان موفقیت بالا میروند و با تمام باید ها و نباید ها و نیروهایی که در سدد نگهداری آنها در پشت درهای بسته هستند خود را به سکوی تلایی آسیا میرسانند برای من خیلی دلچسب است ... اما این خبر آخری که شنیدم باعس شد خیلی عسبانی بشم. از این دختر تلایی ایران پاداشی رو که به همه ی ورزشکارهای مرد داده اند دریغ کرده اند و اون هم به این دلیل که اون ازدواج نکرده هنوز !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!ی

با امید ایرانی آباد و آزاد برای همه ایرانیان و به خسوس دختران ایران زمین.

Tuesday, November 2, 2010

دردسرهای گواهینامه رانندگی در دیار شمالی

به زودی آزمون رانندگی دارم ... در نروژ نسبت به قانونهای رانندگی خیلی سخت گیر هستند و مردمش هم خیلی به این قوانین اهترام میگزارند. بزرگترین تفاوت با ایران در این قانون ها در این هستش که یک جورهایی فرعی نسبت به اسلی حق تقدم داره و قانون "دست راست" بر قراره. به توری که اگر در یک مسیر اسلی در هال هرکت هستیم و هیچ تابلویی مشاهده نمیشه که به ما نشون بده که ما در یک شاهراه هستیم همیشه خیابان های دست راست که فرعی می باشند نسبت به ما حق تقدم  دارند ... همچنین درست قرار گرفتن در هنگام ورود به میدان و چرخیدن به تور کامل در میدان و قتع نکردن آن یکی دیگر از تفاوت هایی هستش که زیاد استفاده میشه  و میتونه گیج کننده باشه

Wednesday, October 20, 2010

سرود ای ایران

متن زیر از یک منبع دیگر می باشد و قانون تک هرفی در آن رعایت نشده است :
-------------------------
در شهریور 1323زمانی که نیروهای انگلیسی و دیگر متفقین تهران را اشغال کرده بودند، حسین گل گلاب تصنیف سرای معروف، از یکی از خیابان های معروف شهر می گذرد.او مشاهده می کند که بین یک سرباز انگلیسی و یک افسر ایرانی بگو مگو می شود و سرباز انگلیسی، کشیده محکمی در گوش افسر ایرانی می نوازد. گل گلاب پس از دیدنِ این صحنه، با چشمان اشک آلود به استودیوی روح الله خالقی (موسیقی دان) می رود و شروع به گریه می کند.غلامحسین بنان می پرسد ماجرا چیست؟ او ماجرا را تعریف می کند و می گوید:کار ما به اینجا رسیده که سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی بزند ! سپس کاغذ و قلم را بر می دارد و با همان حال، می سراید:ای ایران ای مرز پرگهر
ای خاکت سرچشمه ی هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای دشمنار تو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم...

همانجا، خالقی موسیقی آن را می نویسد و بنان نیز آن را می خواند و ظرف یک هفته، تصنیف "ای ایران" در یک ارکستر بزرگ اجرا می شود.

سرود «اي ايران» دقيقا در 27 مهر ماه سال 1323 در تالار دبستان نظامي [دانشکدۀ افسري فعلي] و در حضور جمعي از چهره‌هاي فعال در موسيقي ايران متولد شد. شعر اين سرود را «حسين گل گلاب» استاددانشگاه تهران سروده بود، و از ويژگي‌هاي آن، اول اين است که تک‌تک واژه‌هاي به کار رفته در سروده، فارسي است و در هيچيک از ابيات آن کلمه‌اي معرب يا غير فارسي وجود ندارد. سراسر هر سه بند سرود، سرشار از واژه‌هاى خوش‌تراش فارسى است. زبانپاكيزه‌اى كه هيچ واژه بيگانه در آن راه پيدا نكرده است، و با اين همه هيچ واژه‌اى نيز در آن مهجور و ناشناخته نيست و دريافت متن را دشوار نمى‌سازد.
دومين ويژگي سرود «اي ايران» در بافت و ساختار شعر آن است، به‌گونه‌اي که تمامي گروه‌هاي سني، از کودک تا بزرگ‌سال مي‌توانند آن را اجرا کنند. همين ويژگي سبب شده تا اين سرود در تمامي مراکز آموزشي و حتي کودکستان‌ها قابليت اجرا داشته باشد.
و بالاخره سومين ويژگي‌اي که براي اين سرود قائل شده‌اند، فراگيري اين سرود به لحاظ امکانات اجرايي است که به هر گروه يا فرد، امکان مي‌دهد تا بدون ساز و آلات و ادوات موسيقي نيز بتوان آن را اجرا کنند.
آهنگ اين سرود که در آواز دشتي خلق شده، از ساخته‌هاي ماندگار «روح‌الله خالقي» است. ملودي اصلي و پايه‌اي کار، از برخي نغمه‌هاي موسيقي بختياري که از فضايي حماسي برخوردار است، گرفته شده.
اين سرود در اجراي نخست خود به‌صورت کر خوانده شد. اما ساختار محکم شعر و موسيقي آن سبب شد تا در دهه‌هاي بعد خوانندگان مطرحي همانند «غلامحسين بنان» و نيز «اسفنديار قره‌باغي» آن را به‌صورت تک‌خواني هم اجرا کنند.
در سالهاي اوليه پس از انقلاب، اين سرود براي مدت کوتاهي به‌عنوان «سرود ملي» از راديو و تلويزيون ايران پخش مي‌شد، اما بعدا چند سالي از رسانه‌هاي داخلي حذف شد تا در دهۀ اخير که باز در مناسبت‌هاي مختلف تاريخي، آن را مي‌شنويم.
ای ایران ای مرز پر گهر
ای خاكت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای … دشمن ارتو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاك پاك میهنم
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست اندیشه ام
در راه تو ، كی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاك ایران ما
سنگ كوهت دُر و گوهر است
خاك دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل كی برون كنم
برگو بی مهر تو چون كنم
تا … گردش جهان و دور آسمان بپاست
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست ، اندیشه ام
در راه تو ، كی ارزشی دارد اين جان ما
پاینده باد خاك ايران ما

ایران ای خرم بهشت من
روشن از تو سرنوشت من
گر آتش بارد به پیكرم
جز مهرت بر دل نپرورم
از … آب و خاك و مهر تو سرشته شد دلم
مهرت ار برون رود چه می شود دلم
مهر تو چون ، شد پیشه ام
دور از تو نیست ، انديشه ام
در راه تو ، كی ارزشی دارد اين جان ما
پاینده باد خاك ایران ما

عدل علی

هاها ... مملکت گل و بلبل ... وبسایت خاتمی هم به سلامتی فیلتر شد ولی خوشم میاد که این مدل عدل علی ایرانی چه قدر  مسلهت داره  ... فکر میکنم اگر آقا علی بن ابی طالب هم یک دوره ی مسلهت نزام توی  دستگاه عدل علی ایران می دید و عدل علی خودش رو بر این اساس میگذاشت ۶۰ بار معاویه و یزید و کل خاندان اموی سوت شده بودند.  جدا نمایشنامه ی خوبی هستش ... اول دادگاه نمایشی و دل سرد کردن مردم ، بعد خلا خبری سران سبزها که الان توی اون فاز هستیم و در پایان هم دادگاهی کردنشون و انتقام گیری هنگامی که تنها هستند ... میگم که اگر این سناریو سر معاویه هم پیاده میشد سوت میشد ولی خوب ستم دیر یا زود رفتنی هستش، این جبر تاریخ هستش دوستان

Tuesday, October 19, 2010

استقلال قهرمان

خوشم میاد که استقلال میتازونه ... هم تو جام هزفی و هم توی جام خلیج فارس :-) حال کردم ۴ - ۱ پاس همدان رو برد و قبلش هم که پرسپولیس رو سوراخ سوراخ کرد ... آخ دنیا چه قدر خوبه این مدت در زمینه ی فوتبال و تیم هایی که من دوست دارمشون ...

Friday, October 15, 2010

یک پلنگ ایرانی شکار شد

آخه من نمیدونم ما چقدر تعتیل هستیم که از آخرین گونه های یک جانور وهشی هم نمیگزریم ... آخه بابا جان مگه چند تا از این پلنگ زبون بسته در دنیا هستش که ما اینجوری میکنیم باهاشون ... اگر هالا با تسادف با خودرویی چیزی کشته شده بود آدم میگفت هادسه بوده ولی شکار !!!!! نکنید بابا نکنید ... یک روزی مسل ببر مازندران رشک میبریم که نماد کشورمون از دست رفت. ولی از یک سو هم خیلی خوشهال هستم که این جریان به روزنامه ها کشیده شده و رسمی شده. این نشون میده که مهیت بانها و سازمان مهیت زیست در این جریان جدی هستند و داستان ماست مالی نشده  به امید نگهداری هر چه بهتر از این حیوان زیبا و بی آزار
///////
متن خبر از بی بی سی هستش و از قانون تک هرفی اینجا پیروی نمیکنه : سید محمد موسوی پور، دادستان عمومی و انقلاب کهگیلویه و بویراحمد روز پنج شنبه ۲۲مهر (۱۴ اکتبر) از کشته شدن یک پلنگ ایرانی در شهرستان بهمئی خبر داد.آقای موسوی پور در گفت و گو با خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، با بیان این که برای دو نفر در رابطه با این اتفاق به عنوان متهم، پرونده قضایی تشکیل شده است، گفت: "متهمان بازداشت شده با سپردن وثیقه قانونی آزاد شده اند."به گفته کارشناسان محیط زیست، تعداد پلنگ های ایرانی در جهان از ۱۳۰۰ قلاده تجاوز نمی کند که گفته می شود بین ۵۵۰ تا ۸۸۰ قلاده آنها در ایران زندگی می کنند.این نوع پلنگ یکی از بزرگ جثه ترین زیرگونه های پلنگ در دنیاست که به عنوان زیرگونه در خطر انقراض در فهرست قرمز "اتحادیه جهانی حفاظت" قرار گرفته است.آقای موسوی پور در مورد شکار یکی از این پلنگ ها در کهگیلویه و بویر احمد گفت: "به سازمان محیط زیست استان، تذکر داده ایم تا وضعیت قضائی پرونده مشخص نشده گزارشی در این باره ارائه ندهد."دادستان استان کهگیلویه و بویراحمد درباره احتمال کشته شدن پلنگی دیگر در منطقه نیز گفت: "شایعاتی شنیده شده اما تاکنون گزارش مستندی در این ارتباط به دستگاه قضا ارائه نشده است".از جمله دلایل کاهش شدید جمعیت پلنگ ایرانی شکار بی رویه، کاهش جمعیت طعمه های این گونه جانوری و تخریب زیستگاه آن است.گفته می شود ایران یکی از آخرین زیستگاه های این نوع پلنگ است؛ حیوانی که زمانی در سراسر جنگل ها و مناطق کوهستانی قفقاز و آسیای مرکزی دیده می شد.جمعیت های کوچکتری از این حیوان در کشورهای ارمنستان، گرجستان و ترکمنستان وجود دارد.نسل این گونه جانوری (پلنگ ایرانی) از اوایل قرن گذشته در ناحیه قفقاز روسیه دیده نشده است

Saturday, October 9, 2010

استارگیت یونیورس ‍| Stargate Universe

این سریال یک سریال علمی تخیلی هستش در یک سفینه ی فضایی روی می ده. این سریال تا هدودی دنباله روی دو سریال قدیمی تر این سری به نام های 
و
هستش که دیدن همه ی این ها رو توسیه میکنم. البته میشه این سریال رو بدون دیدن دوتای اولی هم میشه دید

Image source : IMDB

Friday, October 8, 2010

بچه تهران، بچه اسلو

بچه کجایی ؟ تهران ؟ کجای تهران ؟ فلانجا. همونجایی که اینجوریه ؟؟؟ نه من از اونجا اومدم 3 سال پیش این توری نبود !!!  به همین سادگی شهر تهران زمین تا زیر زمین از روزی که آدم ازش بیرون زده فرق کرده و هنوز من خودمو بچه تهران میدونم در هالی که شاید الان بعد از 3 سال دیگه خیلی جاها برام آشنا نباشه و عوز شده باشه ... بله من برای مشکل سربازی دارم و نمی تونم برگردم ... این است اوزاع درام ما ... کم کم داریم میشیم بچه اینور و کوچه پس کوچه های اسلو رو مسل کف دست یاد میگیریم ... دنیا همینه ولی دلم برای تهران یک زره شده. یادمه همون اوایل که اومده بودم داشتم قدم میزدم و یک دفعه یک هواپیما دیدم که داره پرواز میکنه. در همون لهزه یک باره خودمو توی اون هواپیما اهساس کردم و در راه ایران فرز کردم. خیلی اهساس عجیبی بود تا هالا هیچ وقت اینجوری نشده بودم و الان هم که خیلی وقته تهران نرفتم و دلم برای خیابون هاش هم تنگ شده 

هالشو ببرید موسیقی بر اساس هال و هوسله ای که دارید

در این سایت بر اساس هال و هوسله ای که دارید میتوانید به نوع خاسی از موسیقی گوش کنید 

لیو شیاباو برنده جایزه سلح نوبل ۲۰۱۰

می بینم که دولت فاخره نرگه(نروژ) به پای هر چی دیکتاتور هستش توی دنیا داره میپیچه ... از ایران تا چین ...
این آقا هم انگار آزارش به مورچه هم نرسیده اما مانند هموطن های زندانی خودمون در زندان های چین هالی به هولی برده ...  به هر هال امیدوارم این جایزه ی سله نوبل به تقییراتی در آینده برای بهتر شدن اوزاع هقوق بشر در چین بینجامد.

ایران و برزیل

بازی ایران و برزیل : بد نبود ... میشد ۳ تا نخورد و گل ما سالم بود و اگر بد شانس نبودیم ۲ تا گل داشتیم ... اما دیگه دنیا همینه دیگه ولی خاتره ی خوبی بود که با برزیل بازی کردیم ... تا باشه از این بازی ها باشه ...

به نزر من در هد خودمون خوب بازی کردیم

قات نوشت ها

همانطوری که از اسم این وبلاگ بر می آید اینجا جایی است که یک قر و قات عصبانی نوشته هایش را مینویسد. از همین اول میگم که من از داشتن ۳ مدل ز(ز،ذ  و ض)، ۲ تا س(س و ص)، ۲ مدل ت(ت و ط)، ۲ تا ق(ق و غ)  و در پایان ۲ تا ه(ه و ح) ... عسبانیم و همه را به یک سورت مینویسم ... تمام ... اینجا هم هیچ مهدودیتی از نزر موزوعی نداره از همه چیز و همه جا هم مینویسم و شکایت میکنم. دلیل تک هرف نویسی من هم این  هستش که همانند عرب ها این هرف ها رو تلفز نمیکنیم پس چرا باید چند مدل از هر هرف کوچیکی داشته باشیم ؟؟؟ من فکر میکنم این اشتباهه و برای این دلیل به این روش می نویسم تا تلنگری باشه به زهن معدود بازدیدکننده های این وبلاگ 

همینه که هست  داداش،  نمیخوای نخون  !!!!  بیشیم بینیم باااااااااا