Tuesday, July 19, 2011

موتور جست و جوی ملی و مقدس نمایی در همه ی ابعاد

این بار این قر و قات بزرگ از دست هادی ملک پرست مدیرکل تحقیق و توسعه سازمان فناوری اطلاعات ایران، قات زده است !!! آقا تصمیم گرفته اند یک موتور جستجو گر ملی راه اندازی کنند، خیلی عالی، فارق از اینکه این تصمیم  چقدر عاقلانه است و چه دلایلی آنها دارند برای اینکه این کار را انجام دهند و پول مملکت را دور بریزند و ... من اصلا کاری به این کارا ندارم . به من چه ... من که اونجا مالیات نمیدم که بخوام ناراحت باشم ... هر کاری دوست دارید بکنید خودتون میدونید و مردم ... ی
قات من بر سر نام احتمالی موتور جستجوگر ملی است که آقای ملک پرست آن را "یاحق" عنوان کرده است !!! که صد در صد کپی از روی یاهو میباشد. حالا من نمیدونم این مسئول خلاق این رو میدونه که یاهو مخفف 
"Yet Another Hierarchical Officious Oracle"
  است یا خیر ؟؟؟  همچنین پرسش دیگر من از این مدیر گرامی این است که دلیل انتخاب این اسم چیست ؟ کپی برداری از یاهو، آن هم بدون دانستن معنی واقعی کلمه ؟؟؟ یا پاچه خاری رئیس بالا دست یا مسئول حراست ؟؟؟ جا نماز آب کشیدن ؟؟؟ سعی میکنم ادامه ی این نوشته رو از دیدگاه خود آقای ملک پرست بنویسم(اگر ایمانی داشته باشه و اینها همه یک بازی برای بالا رفتن از پله ی قدرت و فساد نباشد). آیا اسم خدا و پیامبر باید بر همه جا باشد ؟؟؟ همه جا ؟؟؟ فرض کنید کسی به دنبال عبارت "کش شورت مامان دوز" در سایت یا حق بگردد  و یا حتی عباراتی که نویسنده در اینجا نمی آورد در کنار نام خدا و پیغمبر که توهین به آنها قوانین جزایی سختی به همراه دارد، را جست و جو کند !!! آیا این توهین از جانب کاربر است یا کسی که نام سایت را این چنین از روی دلایلی واهی برگزیده ؟؟؟ آیا بهتر نیست به جای این از واژه ی وزینی مانند جستجو، کند و کاو، پرسش، پرس و جو، و یا هزاران واژه ی مترادف دیگر استفاده میشد ؟؟؟

Friday, July 15, 2011

وقتی ارتش ها در دنیای مجازی رژه خواهند رفت

شاید برای خیلی از ما دنیای مجازی و اینترنت خیلی وقت بود که خیلی واقعی بود(داد و ستد، نامه نگاری، عشق، خرید، ثبت نام، کتاب خوانی، تماشای فیلم و ...). شاید خیلی ها این دنیا رو به دنیای واقعی اطرافشون ترجیح میدادند. جایی که غید و بند ها خیلی کمتر از دنیای واقعی هست و انسان میتونه با یک نقاب(آواتار) جدا از آنچه در واقعیت زمینی هستش به فعالیت بپردازه. همونطوری که در یکی از فیلم های منتشر شده از گروه هکرهای ناشناس در یوتیوب هستش، راننده ی اتوبوس شما میتونه یک هکر ناشناس باشه ... البته به نظر من این تبلیغ هراسی رو در دل مینداخت اما آوردن این مثال در اینجا تنها به معنی تفاوت زندگی فیزیکی و مجازی از هم بود. اما دولت ها با وجود بهره گرفتن از این دنیا هنوز به عنوان یک تهدید ملی به آن نگاه نمیکردند تا اتفاقات چند سال پیش ... ویکی لیکس برای آمریکا، استاکس نت برای ایران، آمریکا و اسرائیل و حمله های سایبری که هر روز انجام به دلیلی در گوشه ای از جهان انجام میشود(نافرمانی، دزدی پولی و اطلاعاتی و دلایل دیگر). این رویدادها دولت ها را بر آن داشتند که دنیای سایبری روجدی گرفته و حتی آن را قلمرویی فرض کنند که تجاوز به آن مانند اعلان جنگ محسوب میشود. البته ناگفته نماند که دولت ها از سالها پیش هکرهایی رو در استخدام داشتند که در عملیات های گوناگون از آنها استفاده میکردند و چین و کره ی شمالی در این زمینه پیشگام بودند. به هرحال امروز پنتاگون با انتشار نصفه نیمه ی اولین سند استراتژی دفاعی آمریکا در فضای سایبری پیشگام در قانونی کردن واکنش در برابر چنین حملاتی شده. حملاتی که خود آمریکا متهم طراحی و اجرای آنها بر علیه برنامه ی هسته ای ایران است. استاکس نت، ویکی لیکس ارتش سایبری ایران و تشکیل گروه های نافرمانی هکرها(ناشناس ها) نوید دنیای جدیدیست ... دنیایی که زندگی فیزیکی شما از طریق دنیای مجازی مختل خواهد شد. انتشار این سند یعنی ارتشها از این پس در دنیای مجازی رژه خواهند رفت و پوتین ها زمین خواهند کوبید. پرسش پایانی در اینجاست که واکنش ها به حملات سایبری آیا ضد حمله ای سایبری خواهد بود یا همانطوری که برای همه ی ما دنیای سایبری و واقعی در هم تنیده شده، این اتفاق برای دولتها، جنگ ها و کنش و واکنش ها در آن سطح هم خواهد افتاد ؟؟؟

Thursday, July 14, 2011

اندر احوالات تیم کاراته دختران ایران در یونان

من کلا نمیتونم خودمو راجب به ننوشتن به این خزئولاتی که این مرتیکه ی الدنگ به فارس گفته نگهدارم. متن خبر میگه که اردوی تیم کاراته ی دخترها در یونان افتضاح بوده و حتی غذا بهشون درست نمیدادند بخورند !!!! این ها به کنار حالا مصاحبه ی این 
مرتیکه ی الدنگ سرپرست تیم ملی رو ببینید که با وقاحت تمام میگه :ی

داریوش قاسمی، دبیر فدراسیون کاراته می گوید: "حدود ۸۵۰ یورو بابت خرید آب و آب میوه برای بازیکنان هزینه کردیم و هر چه خواستند خریدیم. نمی دانم چرا آن ها به وضعیت رفاهی تیم اعتراض داشتند".او که سرپرستی تیم اعزامی به کاپ آزاد یونان را برعهده داشت، گفت: "با توجه به شرایط بد اقتصادی یونان، اسکان ورزشکاران به صورت اردوگاه برگزار شد. طوری که کاراته کاران باید در داخل کمپ و در اتاق های ۶ تخته می خوابیدند و برای گرفتن غذا در صف می ایستادند."او اسکان خودش در یک هتل و به دور از بازیکنان تیم ملی که در کمپ بودند را تایید می کند. اما می گوید؛ در دو روز مسابقه در سالن حضور داشته و از نزدیک، مسابقات را تماشا کرده است
مرنیکه اولا 850 یورو برای چند نفر ؟؟؟ بعدش هم راستی پول هتل خودت چقدر شد ؟ دوباره بعد از اون شرایط اقتصادی یونان بد بوده و هتل پیدا نمیشده ؟؟؟؟؟ آخه مگه با قبیله کورها طرفی ؟ مگه نمیدونی الان اصل اینترنت هستش و با یک جستجو در یک سایت هزاران هتل جلوت میاد !!!! آخه من نمیفهمم این بابا میگه که یک کشوری که نصف در آمدش از توریسم میگذره هتل نداشته برای تیم ملی کاراته ایران اما برای آقا داشته !!!! آقا هم که برای پیک نیک رفته بوده و فقط روز آخر رفته مسابقه ها رو لالی لالی دیده و بیب بیب برگشته هتل و چمدوناشو جمع کرده برگشته تهران !!! اگر تو برکنار نشی یا استعفا ندی واقعا برای اون مدیریت متاسفم !!!!!ی
ااصل خبر : ی

اختراع کپ برداری شده از سه منبع در آشپزی

از سری قر و قات های این عسبانی به نوبتی بس نو رسیده ایم و آن هنر آشپزی است !!! بلی همی آشپزی ما در دیار شمالی آن سوی آبها گل کرده و شیر در الاغی میپزیم و میخوریم. آمیزه ای از غذای ایرانی، افغانی و نروژی ... بلی این غذا به گونه ی زیر بوده و بسیار خوشمزه می باشد. این غذا بسیاربه لوبیا پولوی خودمان ماند اما از سبزیهای خوشبویی مانند شوید بهره میبرد و از سوس گوجه فرنگستانی بی بهره است(شاید با سس گوجه بهتر هم بشود). اگر از این مدل غذا سازی ما سخت شگفت شده اید میتوانید به مکتب برنامه نویسی ما در کامپیوتر که از جنس متن باز هست سری بزنید که ببینید ما از آنها هستیم که راه بر نوآوری نمی بندیم و غذا را با هر چه دهن بزی را شیرین کند در می آمیزیم.ی

یک - برنج به میزان لازم 
دو - زردچوبه یا کاری(من این غذا را با هر دوی اینها درست کرده ام و بسیار لذیذ می باشد)ی
سه - حبوباتی که دوست دارید (نخود سبز، لوبیا، مایس، هویج ریز شده و ...)ی
چهار - میگو یا مرغ (من این غذا را با هر دوی اینها درست کرده ام و بسیار لذیذ می باشد)ی
پنج - سبزیجات معطر(من هم این غذا را با شوید و هم با سبزی های سبزی پلو درست کرده ام و در هر دو صورت خوب بود)ی

روش پختن این غذا ها به این گونه است که برنج را با زردچوبه(و یا کاری) بر روی اجاق میگزاریم و هنگامی که آب آن تمام شد(یا اگر برنج را آب کش میکنیم) سس(مرغ یا میگو سرخ شده به همراه سبزیجات با سس دلخواه شما) را لا به لا به برنج می افزاییم و سپس برنج را رها میکنیم تا دمی بیاید(افزودن زود هنگام زردچوبه و یا کاری سبب مزه ی بهتر و رنگ زیبای غذا میگردد). اگر همانند من بییییییییسیار کم حوصله اید میتوانید همه ی مواد را به همراه ادویه مورد نظر در هنگامی که تنها کمی از آب برنج باقی مانده است به برنج اضافه کنیم و بگزاریم که با برنج همی دمی بکشد.آری این است گونه ی آشپزی شتر پلنگ الاغ ما !!!ی

Monday, July 11, 2011

ای موتور پیوند ده

امروز برای اولین بار بعد از یک ماه و خورده ای از خودم بدم نمیاد ... چون به بطالت و خوش گذرونی نگذشت ... امروز دوباره نشستم و با همفکری دوستم ماگنوس تزم رو یک قدم به جلو بردم. حالا با روحیه باید ادامه بدم. این یک قسمتی از اتصال موتور به بدنه هستش که یک مدت سرش گیر کرده بودم. ای موتور پیوند ده بالاخره از دستت راحت شدم :دی

چای لب ریز لب سوز لب دوز دیشلمه

کلا از وقتی که از ایران اومدم دیگه چایی به خوبی ایران نبود ... البته نه اینکه اینجا چایی احمد و دو غزال و ... نیست بلکه از تنبلی خودم بود که چایی کیسه ای میخوردم و فقط همین. البته چایی هایی که یاو درست میکرد خوب بود(چایی چینی) اما خوب چایی که خستگی در کنه نمیشد ... این جریان ادامه داشت تا چند هفته ی پیش که از روی ناچاری و چایی نداری بسته چایی رو که یک بار مامانم برام از ایران آورده بود رو باز کردم و با یک وسیله ی ساده و هوشمند(عکس پایین) که خیلی وقت پیش خریده بودم اما هیچ وقت از سر تنبلی و بی  خیالی ازش استفاده نکرده بودم امتحانش کردم. تنها چیزی که میتونه  توصیف اون لحظه باشه صحنه ای از فیلم راتاتویل هست که منتقد معروف دستپخت موش رو در دهانش میگذاره و به دوران بچگیش بر میگرده. خلاصه من از همین جا چای اصیل و نه کیسه ای را به همه پیشنهاد میکنم و با این وسیله ساده و ارزون که عکسش این پایین هستش میشه بدون وارد شدن تفاله چایی به خود آب چای دبش لب سوز لب دوز دیشلمه را نوش جان کرد.
چای ساز آسان
پیوند خرید در نروژ و جایی که من عکس بالا رو از اونجا برداشتم

Tuesday, July 5, 2011

فیلمنوشت، ترنسفورمرز

دیروز رفتم سینما و ترنسفرمرز رو دیدم ... این سومین نسخه از این سریال قدیمی و فیلم جدید به صورت سه بعدی بود که از نظر من محتوای خیلی سطحی اما کیفیت فنی بالایی داشت. فیلمی سراسر از صحنه های درگیری با گرافیک بالا به همراه ماشین های اسپورتی که به آدم آهنی تبدیل میشوند و در نهایت یک شخصیت خانم بسیار جذاب(جذاب در سطح جهانی، نقل قول از خود فیلم) با کلی اسلحه و ... که فیلم را تبدیل به فیلمی پسر پسند اما با فیلم نامه ای از نظر من سطحی میکرد.

Transformers 3 = a combination of Sport cars + Hot girl(as they call it in the movie world class hot girl) + Weapons